امروزه بسیاری از افراد در سیر تفکر خود به دلیل عدم آشنایی با اصول تفکر منطقی و‬ ‫صحیح‪ ،‬ناخواسته دچار خطای شناختی می شوند‪ .‬شاید بسیاری از گرفتاری های‬ مردم به دلیل آلوده بودن افکارشان با این نوع خطاها است‪ .‬به نظر می رسد‬ ‫افسردگی‪،‬بی قراری‪،‬ رقابت های ناصحیح‪ ،‬خشونت‪،‬پرخاشگری و بسیاری از رفتارهای‬ غیر عادی ما بی ارتباط با خطاهای شناختی نباشند‪.‬‬

‫آلبرت الیس روان شناس معروف بسیاری از خطاهای شناختی را شناسایی و‬ معرفی کرده است‪ .‬انسان هایی که تفکر غیر منطقی دارند و یا خطاهای شناختی در‬ افکارشان هویدا است‪ ،‬در بسیاری از موارد اطالع چندانی از این خطاها ندارند.  ذهن هم مانند اثر انگشت برای هر شخص، منحصر به فرد است و هیچ دو ذهنی مشابه هم نیستند. همه‌ی ما انسان‌ها، روش‌های مختلفی برای فکر کردن داریم. برخی از ما، فکرهایی داریم که از گذشته باقی مانده‌اند و برخی دیگر بر آینده تمرکز دارند. اما فکرهایی که مانع از لذت بردن از زندگی می‌شوند و ما را مجبور می‌کنند که روز خود را با توجه به آن‌ها دوباره ساختاربندی کنیم، چطور؟ در لحظه‌های سخت، فکرهای غیرمنطقی سخت و طاقت فرسا می‌شوند. اما با پشتیبانی مناسب، امکان مدیریت اثر آن‌ها روی زندگی، وجود دارد.در این مقاله از وبلاگ سعیده سعیدی شما را با تفکرات غیر منطقی و نحوه کنترل و مدیریت آن آشنا میکنیم. در ادامه همراه ما باشید.

 

 

تفکر غیر منطقی

تفکر غیرمنطقی چیست؟

تفکر غیر منطقی به معنای استنتاجها یا ادعاهایی است که با اصول و قوانین منطق سازگار نیستند. این نوع تفکر ممکن است بر اساس اطلاعات ناقص یا اشتباه، احساسات یا تصورات غلط باشد. به عبارت دیگر، وقتی که استدلال یا نتیجه‌گیری از روی حقایق منطقی نیست و به نظر می‌رسد منطقی نباشد، به تفکر غیر منطقی اشاره داریم. این ممکن است با ارائهٔ استدلال‌های منطقی متفاوت یا ارائهٔ ادله ناکافی مرتبط با موضوعی خاص همراه باشد.

از دید روانشناسی، فکرهای غیرمنطقی:

  • بر اساس شواهد نیستند.
    بیشتر براساس فرضیات اجرا می‌شوند.
  • ریشه در باورها بر اساس تجربیات گذشته، مثبت یا منفی، دارند.

همه‌ی ما گاه‌به‌گاه، دچار فکرهای غیرمنطقی می‌شویم و در حالت کلی، این فکرها بد نیستند. اگرچه، ممکن است باعث ناراحتی بزرگ شده و در رابطه‌ها، اصطکاک ایجاد کنند، در این حالت، درک بهتر و یادگیری مهارت‌های مدیریت‌ آن‌ها اهمیت زیادی دارد.

بسیاری از افراد، فکرهای غیر منطقی‌ای را تجربه‌ می‌کنند که اغلب منفی یا ناراحت‌کننده است. به احتمال زیاد عبارت‌های مرتبط با تفکر غیر منطقی مانند: نشخوار فکری، تحقیر کردن خود یا فاجعه پنداری، را شنیده باشید.

به منظور تغییر روش فکر کردن، آگاهی از الگوهای فکری در ابتدای کار، بسیار کمک‌کننده خواهد بود. زمانی که روش فکر کردن خود را درک کنید، می‌توانید فکرهایتان را تغییر دهید.

 

انواع فکرهای غیرمنطقی

دسته‌بندی‌هایی که در ادامه معرفی می‌شوند، انواع رایج فکرهای غیرمنطقی هستند:

 

ذهن‌خوانی

اغلب، زمانی که باور می‌کنیم که توسط دیگران در حال قضاوت شدن هستیم، اضطرابمان بیشتر می‌شود. یک مدل رایج دیگر از فکرهای غیرمنطقی، زمانی به سراغمان می‌آید که به صورت مداوم، احساس کنیم که دیگران در حال رد کردن ما هستند. در این شرایط، فرد به احتمال زیاد، احساساتی مانند گناه و نگرانی را تجربه می‌کند.

حتی اگر هیچ مدرکی دال بر اینکه دیگران به صورت منتقدانه شما را مورد ارزیابی قرار می‌دهند، وجود نداشته باشد، همچنان فکر می‌کنید که دیگران از شما نفرت دارند. ممکن است شما فردی باشید که به دنبال راضی نگه داشتن دیگران هستید، تمایل دارید که توسط دیگران دوست داشته شوید و از دید آن‌ها عالی به نظر برسید. افزون بر این، ممکن است احسارت حقارت هم داشته باشید، به این دلیل که فکر می‌کنید که نمی‌توانید انتظارات را برآورده کنید.

هنگامی که ذهن‌خوانی می‌کنید، فکرهایی مانند اینکه «از چهره‌ی مهماندار می‌خوانم که هواپیما با مشکل جدی‌ای مواجه شده است.» به سراغتان می‌آیند.

زمانی که در جمع هستید، ممکن است فکر کنید «آن فرد می‌تواند بگوید من عصبی هستم. او فکر می‌کند من عصبی هستم.».

پیش گویی‬

‫آینده را پیش بینی می کنید‪ .‬پیش بینی می کنید که اوضاع بدتر خواهد شد یا خطری در‬ پیش است‪ .‬مثال ً «در امتحان قبول نخواهم شد»

مشکلی که در رابطه با پیش‌بینی وجود دارد، این است که فقط اضطراب شما را بیشتر می‌کند و باعث می‌شود احساس ترس بیشتری داشته باشید. با افزایش احساس وحشت، الگوی فکری شما، بیشتر از کنترل خارج می‌شود.

دیدگاه‌های شما به سرعت به باورهایی مانند اینکه «من می‌دانم که این هواپیما با حادثه مواجه می‌شود.» یا «اگر من در جمع دچار حمله‌ی اضطراب شوم، دیوانه می‌شوم.» تبدیل می‌شوند.

شکست دادن خود

افرادی که در معرض اضطراب یا وحشت هستند، به استفاده از کلماتی مانند باید یا اجبار، زمانی که می‌خواهند خودشان یا موقعیت‌شان را توصیف کنند، تمایل دارند.

ممکن است باورهایی مانند اینکه «من باید در هواپیما آرام باشم.»، «من مجبور هستم که در جمع راحت باشم.» یا «من باید یک فرد شکست خورده باشم.»، به سراغتان بیایند. این فکرهای سخت خود قضاوت‌گر، به کاهش اضطراب هیچ کمکی نمی‌کنند. تفکر همه یا هیچ، منجر به انتقاد کردن خود می‌شود که اضطراب را تشدید می‌کند.

همچنان که بیشتر مضطرب می‌شوید، احتمال اینکه فکرهای خود شکست گرایانه زیادی شما را در بر بگیرند، بسیار بیشتر می‌شود. در این حالت ممکن است خودتان را برای ترسیدن سرزنش کنید و باور داشته باشید که نوعی نقص از سمت شما وجود دارد. ممکن است از کلماتی مانند اینکه به خود بگویید که تاسف‌بار یا ضعیف هستید.

همچنین ممکن است شروع به تعمیم بیش از حد کنید به گونه‌ای که فکر کنید که در جمع هیچگاه احساس خوبی نخواهید داشت یا همیشه احساس ناراحتی خواهید داشت. همه‌ی این فکرهای تخریب کننده هم به احساسات ناامیدی اضافه می‌شوند.

 

از دیگر تفکرات غیرمنطقی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

  • درماندگی برای تغییر: این باور که وضع فعلی ما محصول تاریخچه و گذشته‌ی ماست و کمتر می‌توان بر اثرات آن غلبه نمود.
  • وابستگی: این باور که با پناه بردن به حالت سستی و رکود، لختی و ایستایی، بی‌حرکتی یا متعهد نبودن، می‌توان خوش گذراند
  • بی‌مسئولیتی عاطفی: این باورکه پریشانی هیجانی در نتیجه فشارهای بیرونی به وجود می‌آید و ما توانایی اندکی برای کنترل یا تغییر احساسات خود داریم.
  • آمادگی برای سرزنش: این باورکه وقتی مردم به شیوه‌ای نفرت‌انگیز و ناعادلانه رفتار می‌کنند، باید آنان را مورد سرزنش و لعن قرار دهیم و از آنان به عنوان افرادی بد، فاسد و نابکار نام ببریم.
  • کمال‌گرایی: این باور که مردم و اضاع و احوال و شرایط باید بهتر از آن باشند که اکنون هستند و اگر نتوان راه حل مناسبی برای واقعیت‌های مشکل‌آفرین پیدا نمود، زندگی بسیار وحشتناک خواهد بود.
  • واکنش عاجزانه به ناکامی: این باور که اگر امور مطابق میل نباشد، بسیار بد و ناخوشایند و حتی وحشتناک خواهد بود.
تفکر غیر منطقی

آیا همه‌ی انسان‌ها، دچار فکرهای غیرمنطقی می‌شوند؟

فکرهای غیرمنطقی، بخشی طبیعی از زندگی ما هستند؛ به ویژه پیش از یک اتفاق پر از استرس مانند ارائه یا قرار عاشقانه.

آیا این عبارت‌ها برایتان آشنا نیستند؟ «من نمی‌توانم آن را انجام دهم.»، «من به اندازه‌ی کافی خوب نیستم.» رنی گاف (Renée Goff)، روانشناس بالینی دارای مجوز در سینسیناتی، اوهایو، می‌گوید: «به طور قاطعانه می‌توان گفت که هر فرد به صورت گاه‌به‌گاه دچار این افکار می‌شود.» او همچنین می‌افزاید بسیاری از افراد قادر خواهند بود که این فکرها را به عنوان غیر منطقی تشخیص داده، کنار گذاشته و از بین ببرند. برخی دیگر از افراد، آن‌ها را نگه می‌دارند و بار زیادی به آن‌ها می‌دهند.

در مورد سری دوم، فکرهای غیرمنطقی می‌توانند تاثیر منفی بر بخش‌های مختلف زندگی داشته باشند که شامل:

  • شغل
  • خانواده
  • دوستی
  • زندگی خانوادگی
  • رابطه‌های عاشقانه
  • مدرسه

 

دوره پیشنهادی

محتوای کارگاه آموزش نیمه سرکش درون

چگونه فکرهای غیرمنطقی را مدیریت کنیم؟

برای مدیریت فکرهای غیرمنطقی، می‌توانید از تکنیک‌های مختلفی استفاده کنید. اولاً، تلاش کنید تا به شناخت دقیقتری از این فکرها برسید و آنها را به چالش بکشید. سپس، از تمرینات تمرکزی و رویه‌های مثبتی مانند تمرین ذهنی یا مدیتیشن بهره ببرید. همچنین، با دیگران درمورد احساسات و فکرهایتان صحبت کرده و پشتیبانی دریافت کنید.

تغییر دادن فکرها

سعی کنید یک دفترچه و خودکار در تمام طول روز، همراه خود داشته باشید، هر فکر غیر منطقی و آسیب‌زننده‌ای که توجه شما را جلب کرد، را یادداشت کنید. در پایان روز، به احتمال زیاد از تعداد دفعاتی که فکرهای غیرمنطقی به سراغتان آمده‌اند، شگفت زده خواهید شد.

ژورنال نویسی

یک تایمر به مدت ۱۰ دقیقه تنظیم کنید و فکرهای خود را در جریانی از آگاه، بنویسید. هنگامی که زمان تایمر به پایان رسید، نوشته‌های خود را دوباره بخوانید. دور فکرهای غیرمنطقی دایره بکشید و سه فکر جایگزین کمک‌کننده را با هرکدام جایگزین کنید.

ذهن آگاهی

اگر زمان دشواری برای تشخیص و شناخت فکرهای غیرمنطقی خود داشته‌اید، تمرین ذهن آگاهی یا مدیتیشن می‌تواند کمک کننده باشد. به جای دور انداختن فکرها، به آن‌ها اجازه بدهید که حضور داشته باشند. تصور کنید که فکرها مانند ابر در حال گذر هستند یا آن‌ها را جوری ببینید که گویی از یک قطار در حال حرکت در حال تماشایشان هستید.

انرژی را به جای دیگری هدایت کنید

اگر فکرهای غیرمنطقی ذهن شما را درگیر کرده‌اند، ممکن است تغییر کاری که انجام می‌دهید، کمک کننده باشد. به عنوان مثال، می‌توانید:

  • تماس گرفتن با یک دوست
  • تنفس عمیق
  • رفتن به طبیعت
  • قدم زدن

را امتخان کنید.

 

سخن پایانی 

در صورتی که فکرهای غیرمنطقی، بر زندگی روزمره‌ی شما تأثیر می گذارند، می توانید با یک روان درمانگر صحبت کنید. روان درمانگران، می توانند مشکل افکارتان را رفع کرده و پیشنهاد های سالمی را برای غلبه بر این افکار در زمان بروزشان به شما ارائه دهند.

 

دیدگاهتان را بنویسید